خواجه عبدالله انصاري سالك و خالق وارسته مناجات نامه، با فضل و دانش خود و بيان شيوا و سرشار از عشق به احديت ، عاشقان طريقت الهي را روحي تازه بخشيد و شيريني معنويت دعا و نيايش به درگاه حق را به آنان هديه كرد تا نجوا كنند: الهي دلي ده كه در كار تو جان بازيم و جاني ده كه كار جهاني سازيم !
وی از همان اوان كودكی به دلیل استعداد بسیاری كه در زمینه فراگیری علوم مختلف روزگارچون علم حدیث و تفسیر داشت، با هدایت پدر خود به فراگیری آنها و علوم دینی پرداخت وعلاوه بر این توانست با طبع توانا و زبان گویای خود، به سروردن اشعار نغزی به زبان فارسی و عربی همت گمارد.
در سن نه سالگی در حالیكه به خواندن و نوشتن تسلط كامل داشت، به فراگیری متون عصر خویش پرداخت و در این سن حدود ۷۰ هزار بیت شعرفارسی و ۱۰۰ بیت شعرعربی را از معاصران و متقدمان خود آموخت و حفظ كرد.
وی از محضر استادان بنام آن عصر چون یحیی بن عمار شیبانی و طاقی سجستانی بهره مند شد و توانست در فراگیری علومی چون مقدمات حفظ قرآن كریم و اشعار عربی امتیازی رادر نزد آنان كسب كند.
خواجه عبدالله انصاری در عصری می زیست كه فقر و ظلم بیداد میكرد و تمایل عموم مردم به اندیشههای دینی و عرفانی بسیار بود به گونه ای كه آنان در گوشه و كنار شهرهایی همچون هرات و نیشابور، خانقاه های بسیاری را ساخته بودند و این شرایط راه را برای ایجاد اندیشه های عرفانی و صوفیانه او باز كرد و وی را در مسیری قرار داد كه توانست در زمینه علوم ادبی، دینی، حدیث ، تصوف و حفظ اشعار عربی، خود را بیش از بیش به جامعه معرفی كند و این مساله شهرت بسیاری را برای او به ارمغان آورد.
او در سن ۲۱ سالگی برای تكمیل تحصیلات خود به نیشابور رفت. سپس به طوس و بسطام سفر كرد و به ثبت و ضبط احادیث همت گماشت.
ازدیگرمشایخ صوفیه آن عصر كه وی از وجود آنان كسب فیض كرد، ابو سعید ابوالخیر از عارفان بزرگ و مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است كه خواجه عبدالله انصاری برای تكمیل دانسته های عرفانی و صوفیانه خویش از دانش او بهره مند شد.
خواجه عبدالله پس از بازگشت از سفر حج به زادگاه خود رفت و با اقامت در آنجا به تعلیم مریدان و ارشاد آنان مشغول شد. وی در مكتبی پرورش یافته بود كه اساس آن مكتب تصوف خراسان و تجمع شریعت و طریقت بود كه با انحراف و بدعت مبارزه می كرد.
از جمله خدمات مهم پیرهرات به مكتب عرفانی خراسان این بود كه منازل طریقت، مقامات وسلوك عرفانی را مدون ساخت و در درجه بندی مقامات ترتیب تازهای به وجود آورد و به این ترتیب این مقامات را نه تنها بركیفیت باطنی واشراقی منحصر نكرد بلكه اخلاق وآداب زندگی متعارف رانیز در آن دخالت داد تا هر فرد صوفی، درعین حفظ پیوند با زندگی، سیرمعنوی داشته باشد وطریقت را با شریعت همراه كند.
خواجه عبدالله انصاری از خود آثار و تالیفات ارزشمندی به یادگار گذاشته است كه از آن میان می توان به مناجاتنامه، طبقات الصوفیه، نصایح، زادالعارفین، كنزالسالكین، قلندرنامه، محبتنامه، هفتحصار، رساله دل و جان، رساله واردات، الهینامه و منازل السائرین اشاره كرد.
خواجه عبدالله انصاری علی رغم اینكه در هنگام حكومت غزنویان و سلجوقیان، با مخالفت علمای اشعری و معتزله روبرو شد و به مدت یك سال توسط عوامل حكومت زندانی شد اما همچنان بر عقاید خویش باقی ماند و به دفاع از آن برخاست. در اواخر عمر او بدلیل بیماری نابینا شد اما هرگز از تدریس و ارشاد مریدان خود دست برنداشت.
سرانجام این عارف بزرگ پس از سال ها تلاش و كوشش فكری و قلمی در راه رسیدن به عرفان حقیقی در سال ۴۶۷ هجری خورشیدی چشم از جهان فرو بست. پیكر او در منطقه گازرگاه واقع در ۱۰ كیلومتری هرات آرام گرفت و برای همیشه شور و عشق نهفته در مناجات های او در سینه مومنان ماندگار شد.
‘…الهی! ای كه بخشنده عطایی و ای حكیمی كه پوشنده خطایی و ای اَحدی كه درذات و صفات بیهمتایی و ای خالقی كه رهنمایی و ای قادری كه خدایی راسزایی!… جان ما را صفای خود ده، دل ما را هوای خود ده، چشم ما را ضیاء خود ده و ما را آن ده كه آن به! ‘