قرن ها از عاشورا می گذرد اما طنین ‘لبیک یا حسین’ با گوشت و خون شیعه عجین شده و پرچم اربعین حسینی همچنان در بلندای زمان برافراشته است.
ندایی در گوش کاروان می پیچد بیا …
سینه سیاه جاده حریف قدمهایشان نیست، کاروان چند روزی است که در راه است اما خسته نیست چون این صدا را خوب می شناسد. حسین (ع) است که بی وقفه زائرانش را می طلبد بیا…
کاروان غرق در شور و نواست، رنگ عزایش را جلا داده و زائران سیاه پوش به تک و تا افتاده و کاروان مهیای کربلایی شدن … .
به التماس میخواهند کاسه ای آب از دستشان بنوشی؛ گویا می خواهند هر چه دارند تقدیم مولایشان کنند، اگر چه دیر آمده اند. گویا زمان، قافله این عاشقان را هزار و چهارصد سال دیرتر به صحرای کربلا راه داده.
به اصرار آب به دستت می دهند، لبخندی از رضایت برلبانشان می نشیند؛ گویا هر جرعه ای از این آب که زائران حسین(ع) را سیراب می کند آبی بر آتش جانشان می نشاند. سلام بر لبهای تشنه ات حسین (ع).
‘اربعین فرابشری است و دست مردم نیست، اصلا کار خداست’ مش رضا از خیل جمعیت زوار شگفت زده شده، او کاروانهای زیادی را به اربعین رسانده است. ‘می دانید دوستان اگر یک بارمهمان اربعین حسین شوی، دیگر برایت سخت میشود، وقتی کربلا آرام و بیهیاهو است، آنجا باشی چون تنها در اربعین است که حرمت حرم حسین(ع) حفظ میشود، در اربعین کسی آرام وارد حرم نمیشود؛ همه در فراق حسین(ع) اشک میریزند و ناله سر میدهند؛ اصلا زیارت حرم شش گوشه آقا در اربعین چیز دیگری است’.
مش رضا شور و اشتیاق کاروانیان را با حرفهایش دو چندان می کند.
چشمان با محبت موکب داران که ملتمسانه می خواهند خستگی از تن و جان زائران برگیرند کاروان را متوقفت می کند. مزه این غذا را در هیچ کجای عالم پیدا نمی کنی. رنگ ارادت دارد و طعم عشق به سیدالشهدا.
انگار لبخند هر زائر خستگی را از آنها می گیرد که روزهاست پای آتش محبت حسین(ع) ایستاده و پلوی عشق دم می کنند. نوش جان زائر …
اربعین، از لابهلای واژههای مداحان، آهسته آهسته نمایان می شود و علمهای عزای کاروان برافراشته تر …
و حالا کاروان عاشقان حسین(ع) به یاد قافلهای زخم خورده، وارد سرزمین چهلمین روز میشود و عاشورایی دیگر از اشک جاری می شود؛ خوشا به این اشک و خوشا به این گریستن، اشک بر عطشهای پرپر شده و گریستن بر داغهای زینب(س).
اصلا اربعین که می شود باید از زینب گفت؛ از چهل منزل اسارت با کاروان کودکان و زنان داغ بر سینه و ریسمان بر دست.
بینالحرمین زائران را دگرگون می کند علم ها از هوش می روند فریاد ‘من ذله’ بر آسمان کربلا می پیچد.
یاد شهیدان مدافع حرم نیز در بینالحرمین میچرخد ‘ای ارباب بیکفن اگر چه خواهرت از تو دور است اما همیشه حافظ حریم ناموس اهلبیت(ع) هستیم.’
حالا اربعین با نوای یا حسین(ع) و یا عباس(ع) در هم می آمیزد، عده ای از زوار حاجت به در خانه باب الحوائج می برند، عباس اگرچه شرمسار سکینه و علیاصغر شد، اما هیچ حاجتمندی را دست خالی رها نمیکند.
دستهای مش رضا و کاروانیان پُر از خواهش می شود و عطر سیب زیارت در حرم امام حسین(ع) می پیچید و امام مهربانی ها زائرانش را با مشتی از گل های شب بو بدرقه می کند … .
و اینگونه اربعینی دیگر تمام می شود و صحرای کربلا تشنه تر و لبها خشکیده تر و پرچم اربعین همچنان بربلندای زمان بر افراشته است.