مراد از قوه توجه، نیروی دقت و تمرکز و تمحض وجود آدمی است که خود یک قوه و توان ویژه است. یعنی، انسان در کنار سایر قوای معرفتی و مدیریتی خود، نیروی دارد که با تمرکز حواس ظاهری و باطنی ارتباط ماهوی دارد و آن قوه، همانا، توان توجه است؛ در مقابل توجه، بیتوجهی و بیدقتی و بیخیالی قرار دارد که حاکی از عدم تمرکز حواس یا حواسپرتی است.
روزنامه همدلی با درج یادداشتی به قلم محمدعلی نویدی استاد دانشگاه آورده است:بنابراین، توجه « Attentio- & Care & Concentratio- » به معنی دقت و مراقبت و مواظبت است.
قوه توجه آدمی، گویی، نقش پرستاری و آسماری را در قلمرو ملک بشری ایفا میکند؛ یعنی، سه نقش و اثر اصلی دارد:
۱- کار اول قوه توجه، همانا، مراقبت است، همانند پرستار. مراقبت از ناپرهیزیها و امور سلبی و مضر در اندیشه ورفتار و کنش آدمی، تا مبادا این آفات و آسیبها، تفکر را مختل و عقل ورزی را تعطیل کنند.
مراقبت نیاز ذاتی بشر در همه زمینههاست و اصل و بنیان مراقبت، توجه است که ریشه در جان و ذات و کیفیت اکتسابات و نوع دانش و گونه آگاهیهای او دارد. بدون مراقبت، امکان بقا و رشد و ترقی برای انسان، قابل تصور نیست.
مثل، دانهای که در زمین کاشته میشود و اولین کار حفظ دانه از انواع بیماریها و آفات و علفهای هرز و هدر است. کار توجه، مراقبت و مواظبت میباشد.
۲- کار دوم قوه توجه، همانند پرستار، تقویت ضعفها و جبران عقب افتادگیها و استوار ساختن بنیان جسم و جان بیماران یا تحرک و تقویت تفکر است. انسان در درون مشکلات و مسائل و رنجها و سختیها، ناچار به ادامه حیات میباشد.
قوه توجه، نیروی پاییدن و پایش است؛ تا تقویت لازم برای تفکر، محقق شود. ۳- کار سوم قوه توجه، حفظ هوشمندی آدمیست؛ یعنی، بعد از مراقبت از امور سلبی و تحقق امور ایجابی، ایجاد تعادل شرط اصلی زندگی و تفکراثربخش است، تعادل ریشه در توجه دارد.
انسان موجودی است ذوابعاد و چند وجهی و چند ساحتی، وحدت بخشی، تمرکز و اجتماع نیرویهای آدمی، شرط نافذیت و اثرمندی وی در امور و کارهاست.
یعنی، پراکندگی عنان گسیخته قوای بشری، جز بیحاصلی عمر و عمل وی، چیزی ندارد؛ قوه توجه، نیروی اجتماع و تجمیع قوا و تقویت اثرگذاری آن است.
در حالت پراکندگی حواس، نیروهای شناختی و ذهنی و روانی و بدنی انسان و حتی منابع و سرمایههای بیرونی، قوت و قدرت لازم را برای نفوذ وتاثیر و رشدنخواهند داشت؛ این یک واقعیت عینی و عملی است؛ بنابراین، تفکر، اندیشیدن به چرایی و چگونگی و چیست ها و هستها این قواست، اما، توجه نیروی جمع کن و وحدت بخش است؛ مثل نقش لیزر و پرتوهای در قدرت نور. بنابراین، توجه مکمل تفکر است. توجه، تفکر را تمرکز میبخشد و آن را اثرمندی میکند.
قوه توجه با عطف تمامیت جان و وجود انسان قرین است؛ یعنی، با دقت نظر و اعتنای کافی و مدافع در امور و باریک بینی همراه است.
باریکبینی، دیدن ملاحظات و جوانب کارهاست. بنابراین، قوه توجه، قوه مبالات و ملاحظات است؛ در مقابل، بیمبالاتی و عدم احتیاط. این گفته میشود، احتیاط شرط عقل است، یعنی، هماهنگی توجه و تفکر. گویی، توجه، خرد و اندیشه را به تدقیق و همه جانبه نگری دعوت میکند و پروا دارد مبادا، چیزی مورد غفلت و بیخبری قرار گیرد.
لذا، تفکر، بدون توجه وجودی و اثری، تفکر انتزاعی و ذهنی است، یعنی، نافذیت نخواهد داشت؛ توجه همان التفات و اهتمام است. مثلاً، ممکن است دانشجویی، کتابی را چند بار بخواند ولی متوجه مطلب نشود و گویی فهم لازم را حاصل نمیکند و مطلب را نمی فهمد؛ چرا چنین اتفاق میافتد؟ یا به فرض، مدیری و مسئولی مکرر خطای خویش را تکرار میکند و مردم را دچار خسران و زندگی را دچار تباهی مینماید، چرا؟ هر دلیل و عاملی داشته باشد، عدم توجه و دقت و اعتنا و فهم درست از موضوع و مسئله، از بنیادیترین آنهاست. به عبارت دیگر، التفاتها و اهتمامها، پیامد توجهات و تفکرات است؛ و اثرات سازنده حاصل همین نوع تفکر است.
قوه توجه، جانب جان و هستی را به سوی امری خاص و معین و مشخص، معطوف کردن است و مضاف بر آن از پراکندگی پرهیز نمودن است. بدین سان، وقتی از سر عقل به چیزی نگریسته میشود، لازم است قوه توجه مدد عقل نماید تا تمرکز حاصل شود.
مثلاً، وقتی یک فرد معمولی، خرید میکند، مثلاً، لباس میخرد، شایسته است، جوانب مختلف خرید خود را بسنجد و ملاحظات لازم را داشته باشد، جنس، کیفیت، رنگ، قیمت، اندازه، زمان، مناسبت، زیبایی، و غیره، از جمله ملاحظات، میتواند باشد. چنین سایر تصمیمات بزرگ و اقدامهای بلند. نقش قوه توجه، یاریگری قوه تفکر است.
قوه توجه، قوه وجودی و فطری است، یعنی، قوه توجه با نگرش روان شناختی و رفتاری صرف، قابل تبیین نیست؛ چون با نوع رویکردها و رهیافتها و گونه تفکرات سر و کار دارد. پس، جان بیدار و آگاه، همانا، جان متوجه و متفکر است. زندگی و انسان و مسائل و مشکلات با جانهای متوجه و متفکر، سر و سامان میگیرد و راه آینده گشوده میشود.
توجه، همان، انتباه و بیداری از خواب غفلت و پراکندگی حواس است؛ در واقع، توجه تلنگر انسان است برای بیداری و ادراک صریح و مثمر. قوه توجه، هم نیروی تفکر و ادراک دقیق را سبب میشود و هم از غفلت جلوگیری میکند. قوه توجه، ناشناخته است، راقم این سطور، سالها پیش، یک مقاله در اثبات قوه توجه به نگارش در آورده است و در اهمیت آن مطالبی را قلمی نموده است.
وقتی، تفکر توأم با توجه باشد، دو اتفاق اصیل رخ میدهد: ۱- تمرکز نیروها و حواس حاصل میشود، که در اهمیت این تمرکز تردیدی نیست. ۲- زوایای پنهان و پوشیده امور، کاهش پیدا میکنند. گویی، با توجه، معلومات و اطلاعات افزونتری نصیب آدمی، میشود.
یعنی، آگاهیهای روشن و شفاف و راستین و دقیق عاید آدمی، میشود؛ اهمیت این نوع آگاهیها، در پیشرفت دانش و تمدن بشری، در تاریخ و سیر جوامع و تاریخ علم و فرهنگ و تمدن، کاملاً محرز است.
قوه توجه، موجب پیدایش و زایش، انگیزههای تکان دهنده و مؤثر در مسیر زندگی انسان میگردد؛ زیرا، توجه همراه تفکر، اثرهای تازه و بکر ایجاد میکند، مثلاً، کسی که کتابی را با توجه میخواند با کسی که طوطی وار و سرسری و سهل انگارانه میخواند، هرگز اثر و نتیجه یکسان نمیگیرند؛ انگیزهها، در متن و بن این اثرها، نهفتهاند.
مثل، کشاورزی که با توجه و تلاش و هوشمندی کشت میکند و محصول فراوان و پربرکت حاصل میکند و از کار خود لذت میبرد و انگیزههای مضاعف مییابد. این قاعده در رابطه با تمام مشاغل و مسائل صادق است. یعنی، توجه و تفکر از یک سوی و تولید اثر و پیدایش انگیزه از سوی دیگر، با هم نسبت عمیق دارند. مردم متفکر و متوجه، مردم با انگیزه نیز هستند.
توجه یک نشان و نماد روشن و صریح و یک شاخص و سنجه واضح، در خصوص تفکر و اندیشه ورزی اثربخش است. چون، چنانکه گفته آمد، تولید اثرات با میزان توجهات و عمق تفکرات نسبت دارند. بدون توجه لازم، تشخیصها ناکامل هستند؛ زیرا، بخش بزرگی از نیروها معطل و معلق میباشند؛ تشخیص با تمرکز و توجه نسبت لاینفک دارد.
زندگی انسان، پیچیده در امور گوناگون است، توجه اگر به تفکر یاری برساند، یعنی، در تفکر، توجه حضور داشته باشد، این پیچیدگیها سهلتر تمیز و تشخیص داده میشوند.
نکته مهم در مورد بحث قوه توجه و نقش توجه درتفکر، مدد توجه به گذار از حالت غیرارادی و احساسی و غریزی و انعکاسی به حالت ارادی و آگاهانه و فعال است؛ یعنی، توجه تفکر را از گرفتاری در احساس و غریزه و انفعال به سمت رهایی و آزادی و آگاهی یاری میکند، گویی، توجه، تلاش جدی و عمیق برای کشیدن تمامیت وجود بسمت اندیشیدن است.
و اندیشیدن، مبدا علم و پرسش و دانش و آگاهی و پیشرفت و ترقی در زندگیست. بدون توجه، تثبیت اثرها، ممکن نیست، چون توجه، حک لایههای عمیق جان و مغز و ذهن است برای تثبیت اثرات. مثل، نماز با توجه، روزه با توجه، بحث و گفت و گوی علمی با توجه، دعای با توجه و تصمیم خردمندانه و با توجه در امور جامعه و کشور والخ. یعنی، توجه هم تثبیت اثرات است هم زایش اثرهای نوین.
یک راهکار عملی و کاربردی در مورد شاخصه و سنجه توجه در اندیشه ورزی این است که، فهرستی از محسنات و معایب یک رفتار یا رخداد و کنش و عمل و فعل، تهیه گردد، اگر میزان نیکیها و خیرات و اثرات عمل و کنش، بیش از ناراستیها و نقصها باشد، در آن صورت میتوان گفت، توجه قرین تفکر بوده است. تشخیص این محسنات وخیرات و اثرات نیک، در صحنه زندگی، با خردمندان و متخصصان و کارشناسان و افکار عمومی و خرد جمعی است.