مقاله درباره رحلت پیامبر اکرم

فال روزانه

مقاله درباره رحلت پیامبر اکرم

تحقیق مقاله یا انشا درباره رحلت پیامبر اکرم

رحلت پیغام دار آخرین، خاتم نبوت را نگین، حضرت رسول واپسین، عینیت قرآن کریم، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر مسلمانان جهان تسلیت باد.

در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیماری و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن سخنرانی عمومی، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت خود خبر داد.

چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیماری و پیری مانند دیگر افراد بشر است

و همانند آنان خواهد مرد. پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود:

” فراق نزدیک شده و بازگشت به سوی خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما می گذارم و می روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود.”

در حجه الوداع در هنگام رمی جمرات فرمود: “مناسک خود را از من فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید.”

روزی به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین و نگرانند.

مقاله درباره رحلت پیامبر اکرم

پیامبر در حالی که به فضل بن عباس و علی بن ابی طالب (ع) تکیه داده بود به سوی مسجد رهسپار گردید و پس ازدرود و سپاس پروردگار، فرمود: “به من خبر داده اند شما از مرگ پیامبر خود در هراس هستید.

آیا پیش از من، پیامبری بوده است که جاودان باشد؟!

آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد.”

روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد .

سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: ” کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام.”

در چند روز آخر از زندگی رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:”ای مردم! آتش فتنه ها شعله ور گردیده و فتنه ها همچون پاره های امواج تاریک شب روی آورده است.

من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید.

آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند.

آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم ( کتاب خدا و اهل بیتم ).

بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می رسید.”

آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد.

همچنین بخوانید: انشا درمورد رحلت رسول اکرم

مقاله درباره رحلت پیامبر اکرم

مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند.

در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد.

علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد:

” ای رسول خدا ، می ترسم طاقت این کار را نداشته باشم. ”

پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد .

آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند.

سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.

فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت

اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد.

سپس به حاضران فرمود: ” برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید.

” ام سلمه، همسر پیامبر گفت: ” علی را بگویید بیاید.

زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست.

” هنگامی که علی (ع) آمد ، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود.

آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت

و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد.

با مشاهده این وضع، نواده های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند

و خود را روی بدن رسول خدا افکندند.

علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند.

پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود:

”علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند،

آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم.”

شما میتوانید انشاهای خود را به آدرس ایمیل enshasara.ir@gmail.com ارسال کنید تا با نام شما در سایت انشا سرا قرار بگیرد.

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *