ادبيات کارآفريني چيست؟
فرايندي كه بتوان با استفاده از خلاقيت، عنصر جديدي را همراه با ارزش جديد با استفاده از زمان، منابع، ريسك و به كارگيري ديگر عوامل، به وجود آورد، كارآفريني گويند. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه کرمانشاه، در وبلاگي آمده است: كارآفريني فقط فردي نيست، سازماني هم ميتواند باشد. به عقيده «آرتوركول» كارآفريني عبارت است از فعاليت هدفمند كه شامل يك سري تصميمات منسجم فرد يا گروهي از افراد براي ايجاد، توسعه يا حفظ واحد اقتصادي است.
از ديگر سو «روبرت نشتات» فرهنگ كارآفريني را قبول مخاطره، تعقيب فرصتها، ارضاي نيازها از طريق نوآوري و تأسيس يك كسب و كار ميداند. جامعهشناسان و روانشناسان، ابعاد فرهنگي و اجتماعي تأثيرات محيط بر فرد و ويژگيهاي شخصيتي آن را بررسي کردهاند.
بي شک در توسعه فرهنگ کارآفريني نيز عوامل متعددي دخيل هستند که ضروري است، درجه تاثيرگذاري هر يک از آنان مشخص شود. پارسنز، جامعه شناس شهير آمريکايي که نظريههاي خود را در چهار نظام زيستي، فرهنگي، نظام اجتماعي و ديني بيان كرده است، توسعه فرهنگ خلاقيت و ابتکار را محصول نظام اجتماعي و تحت تاثير نهاد خانواده و مدرسه مي داند که در پرتو آن، انگيزه کنشگران براي به عهده گرفتن نقشهاي توليدي بالا مي رود.
در همين خصوص بايد به شيوه جامعه پذيري، ميزان رشد و انسجام شخصيت، استقلال فردي، طرز تلقي از کار در جامعه، سخت کوشي، پشتکار و وقت شناسي اشاره كرد. ماکس وبر جامعه شناس بزرگ آلماني در تشريح تبيين چگونگي شکل گيري تمدن نوين صنعتي و سرمايه داري در مغرب زمين به مفهومي اشاره مي کند که اين مفهوم به زبان امروزي، همان فرهنگ کارآفريني است.
وبر توسعه فرهنگ كارآفريني را متأثر از چهار عامل تشويق به كار براي سعادت، خطرپذيري براي تغيير سرنوشت، برنامهريزي براي آينده و صرفه جويي ميداند. مک کله لند، روانشناس اجتماعي معاصر، نظريه نياز به موفقيت را براي اولين بار در مباحث اجتماعي مطرح كرد. وي معتقد بود جوامعي که داراي نياز به موفقيت پايين هستند، نرخ سرمايه گذاري، خطرپذيري در آنها پايين است و به تبع آن توسعه نيافته هستند و در جوامعي که نياز به موفقيت بالا است، نرخ سرمايه گذاري و خطر پذيري نيز بالاست.
در اين جوامع، افرادي پيدا مي شوند که کسب و کار جديدي راه اندازي مي کنند، شرکت يا واحد اقتصادي را سازماندهي مي كنند و ظرفيت توليدي و بهره وري آن را افزايش و بهبود مي بخشند. مک کله لند چنين افرادي را کارآفرين مي نامد و عواملي نظير شيوه جامعه پذيري، شيوه هاي تربيتي والدين، طبقه اجتماعي والدين، ايدئولوژي حاکم، مذهب و تحرک اجتماعي را عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفريني مي داند. توجه خاص او به فرهنگ در امر کارآفريني است و مناسبترين نوع جامعه پذيري را تقويت استقلال فردي و ايجاد اعتماد به نفس مي داند که موجب کارآفريني مي شود.
وظايف كارآفرينان چيست؟
كارآفرينان هم مانند هر قشر ديگر، وظايفي برعهده دارند؛ شايد وظايف اين عده با وظايف ديگران هم سنخ نباشد، اما به هر حال هر كارآفرين بايد براي موفقيت در كار خود، با اين پارامترها آشنا باشد تا بتوان نام كارآفرين واقعي بر او نهاد.
كارآفرينان افرادي موقعيتسنج هستند؛ همچنين سازماندهنده و هماهنگكننده عوامل توليد محسوب ميشوند. آنها ملزم به اجراي بسياري از وظايف طي تاسيس يك كسب و كار كوچك هستند و نه تنها مسووليت دريافت فرصتهاي كسب و كار را دارند، بلكه وظيفه تجهيز ساير منابع نظير نيروي كار، پول، ماشينآلات، مواد و روشها را نيز برعهده دارند.
با اين حال وظايف اصلي كارآفرينان را ميتوان به ۹ بخش عمده تقسيم كرد:
۱- خلق ايده: اين مورد يكي از اساسيترين شرايط كارآفريني است. ارائه ايده از طريق نوع نگرش، مشاهدات، تجربه، تحصيل، آموزش بهدست ميآيد.
خلق ايدههاي نو حقيقتا دلالت بر انتخاب محصول و مشخص كردن پروژه دارد. اين طرحها ميتواند از طريق بررسي محيط و بازار حاصل شود. پس به منظور انتخاب بهترين فرصتهاي كسب و كار اين مورد يكي از اساسيترين وظايف كارآفرين است.
۲- تعيين اهداف: وظيفه ديگر كارآفرين مشخص كردن اهداف تجاري است كه بايد براساس شرايط عيني و شفاف تعيين شود. به بيان ديگر كارآفرين بايد اطلاعات دقيقي از ماهيت كسب و كار داشته باشد. اين امر حاكي از آن است كه با تضمين اهداف كارآفرين و البته به هر گروهي اعم از سازنده با ارائه دهنده سرويس باشد، ميتواند به خوبي از عهده كارهاي خود برآيد.
۳- افزايش سرمايه: افزايش سرمايه مهمترين وظيفه يك كارآفرين است. تمام فعاليتهاي تجاري متكي بر سرمايه و مديريت صحيح است. اين مسووليت چه از بعد داخلي و چه خارجي برعهده كارآفرين است.
او در حقيقت بايد از تمام سرمايه و روشهاي دستيابي آن آگاهي لازم را داشته و بايد اطلاعات دقيقي از حمايتهاي دولتي داشته باشد. با وجود اين اطلاعات ميتواند از كمكهاي دولتي براي رشد سرمايه و بهبود آن بهره مند شود.
۴- خريد مواد خام: يكي ديگر از نقشهاي كارآفرين تهيه مواد خام است. كارآفرين بايد منابع ارزان و معمول براي تامين مواد خام را بشناسند تا بتواند موجب كاهش هزينهها و ايجاد در رقابت بيشتر شود.
۵- خريد ماشينآلات: عملكرد ديگر كارآفرين تهيه ماشينآلات و تجهيزات براي پايهگذاري يك تجارت است. جزييات فني و تكنولوژي، ظرفيت نصب ماشين، نام توليد كننده، اين كه ماشينآلات ساخت داخل است يا خارج، خدمات پس از فروش و دوره گارانتي ماشينآلات بايد توسط كارفرما يا كارآفرين بررسي شود.
۶- مطالعه بازار: وظيفه مهم بعدي كارآفرين مطالعه بازار و تحصيل محصولات مورد نياز است. مطالعه با جمعآوري اطلاعات بازار بهطور سيستماتيك است كه به توليدات كارآفرين كمك ميكند.
كارآفرين بايد مطالعه بازار را اكيدا در دستور كار خود قرار دهد تا جزييات محصولات نظير تقاضا، دوام، قيمت محصول و كيفيت مطلوب براي مشتري و… را پيوسته در دست داشته باشد.
۷- تعيين شكل سازمان: وظيفه يك كارآفرين تعيين شكل سازمان است. كارآفرين بايد شكل سازمان را با توجه به طبيعت محصول، مقدار سرمايه، نوع فعاليت، نوع محصول و كيفيت محصول و كيفيت منابع انساني انتخاب كند.
تعيين انواع اصلي مالكيت چه به صورت انحصاري، چه شراكتي و چه تركيبي از شركت و اجتماع مساله مهمي است. تعيين نوع مالكيت موضوعي ضروري در كارآفريني در راستاي كسب دارايي است.
۸- استخدام نيروي انساني: در طي انجام اين مورد بايد به تخمين نيروي انساني لازم براي سازمان، تعيين روش گزينش، طراحي سيستم جبران خدمت و تعيين روش آموزشي و توسعه كاركنان توجه شود.
۹- اجراي پروژه: كارآفرين بايد در اجراي برنامهريزي كاري خود يا طرح پروژه فعاليت كند. پروژه تعريف شده در محدوده زماني تعيين شده بايد به اتمام برسد.
تمام فعاليتها از مرحله تعريف پروژه مرحله كميسيون آن بايد با نظرات وي (در راستاي اجراي برنامه) مطابقت داشته و از هزينههاي اضافي و سرريز زماني اجتناب شود. (در راستاي موفقيت در رقابت) بنابراين اجراي پروژه يكي از وظايف مهم كارآفرين است.
راههای کارآفرین شدن در دانشگاه چیست؟
دانشگاه میتواند زمینهساز تربیت کارآفرینان موفق باشد و دانشجویان میتوانند با انجام اقداماتی این روحیه را در خود پرورش دهند.
هافینگتون پست: در دیدگاه عوام دانشگاه بهترین مکان برای پرورش تواناییهای فردی در جهت استخدام است اما هدف اصلی دانشگاهها باید تربیت کارآفرینانی باشد که خودشان دیگران را استخدام میکنند.
در این بین، دانشجویان نیز باید برای تبدیل شدن به کارآفرینانی موفق، تلاش کنند. پایگاه هافینگتون پست راهکارهایی برای این موضوع ارائه کرده است که در ادامه مورد بررسی قرار میگیرد.
۱- به مطالعه و دانش تئوری اکتفا نکنید
وقتی وارد دانشگاه میشوید فرصتها و منابعی در اختیار شما قرار میگیرد که با آنها میتوانید آینده خود را بسازید و نباید به راحتی آنها را از دست بدهید.
این موضوع را در نظر داشته باشید که برای کارآفرینی دانستن اصول اولیه امور مالی و حسابداری ابدا کافی نیست و شما باید افراد و روحیات آنها را به خوبی بشناسید و به همین دلیل شاید باید در علوم انسانی نیز سررشته داشته باشید.
برای تبدیل شدن به یک مدیر موفق، صرفا مطالعه کتابهای مربوط به مدیریت کسبوکار کافی نیست و این صرفا قدم اول شماست.
۲- ارتباط موثر را بیاموزید
توانایی شما در ارائه کردن درست قابلیتها و تواناییهایتان و ایجاد ارتباط موثر با افراد شاهکلید موفقیت شما محسوب میشود. شما در طول دوران فعالیتتان با افراد زیادی به صورت خصوصی و عمومی ملاقات خواهید داشت و در صورتی که توانایی برقراری ارتباط با افراد را نداشته باشید آینده خوبی در انتظار کسبوکارتان نخواهد بود. این موضوع را فراموش نکنید که گسترش کسبوکارتان به توانایی شما در این زمینه برمیگردد.
۳- همه جا به دنبال یادگیری باشید
در دوران دانشگاه، بخش زیادی از مواردی که یاد میگیرید در خارج کلاس به شما آموزش داده میشود. از آزمایشگاهها، امکانات جانبی، پروژههای اساتید و فرصتهای مطالعاتی حداکثر استفاده را ببرید تا بتوانید تجربه کار عملی نیز داشته باشید. این فضاها به شما دید خوبی در رابطه با دنیای واقعی میدهند پس به هیچ عنوان از درگیر کار عملی شدن نترسید.